بانک تور مسافرتی فاینداتور

بانک تورهای مسافرتی و اطلاعات سفر فاینداتور

بانک تور مسافرتی فاینداتور

بانک تورهای مسافرتی و اطلاعات سفر فاینداتور

انشا درباره مشهد

داشتم درباره مشهد در اینترنت جستجو می کردم که به واژه جالب "انشا درباره ی مشهد" رسیدم. برایم جالب بود که این کلید واژه چه محتواهایی را در جستجو به من نشان می دهد. البته من همیشه کنجکاوم و دوست دارم مطالب جالب و کمتر تکراری درباره مشهد بخوانم.  تور مشهد جز خاطرات نوستالژیک کودکی همه ما هست. من خاطرات بسیار خوبی از سفرم به مشهد به همراه خانواده و دوستان دارم. این کلیدواژه من را یه دوران کودکی ام برد. 

وقتی بر روی کلمه انشای مشهد کلیک کردم به مطالب جالبی برخوردم. برخی‌ها داستان سفرهایشان به مشهد یا سفرنامه مشهد را نوشته بودند. برخی دیگر داستان هایی را به لهجه مشهدی گفته بودند و داستان را نقل کرده بودند که الزاماً به مشهد یا ماجرای سفر به آن اختصاص نداشت. در این نوع انشا مشهد بیشتر تاکید بر نوع ادای واژه ها به لهجه مشهدی بود. لهجه ای بسیار شیرین و گوش نواز است.

کمی جستجو را عمیق تر کردم تا به یک صفحه رسیدم که بسیار جالب بود.  این صفحه بایگانی از انشاهای کودکانه درباره مشهد بود که من را به یاد دوران مدرسه انداخت. همیشه برای من سوال بود که چرا ما باید درباره سفرهای مان بنویسیم. یادم می آید یکی از دوستان بسیار خوبم بود که به دلیل مشکلات خانوادگی یا مالی سفر نمی رفتند و همیشه بعد از عید یا زمانی که معلم از ما می خواست انشایی را در باره مشهد بنویسیم خجالت زده بود. ما هم به دلیل شرایط کسب و کار پدر و مادرم که کارمند بودند، زیاد به مسافرت نمی رفتیم اما برای سفر به مشهد برنامه ریزی می کردیم. یادم هست اولین بار کلاس دوم دبستان بودم که با قطار به مشهد سفر کردیم. 

انشا مشهد

در فکر خاطرات کودکی ام بودم که به سراغ چند نمونه از انشاها مشهد رفتم.  درباره ماجراهای سفر زمینی با ماشین شخصی صحبت کرده بودند یا ماجراهای سفرشان با هواپیما. یکی‌شان می‌گفت ما با ماشین خودمان رفتیم یعنی زمینی به مشهد سفر می کردیم. پدر و مادرم هردو نوبتی راننده می‌کرده‌اندتا خسته نشوند و تصادف نکنیم.

 یکی دیگر می‌گفت ما همیشه همینطوری با ماشین خودمان به مشهد می رفتیم بدون آنکه اتاق یا هتل رزرو کنیم. وقتی به مشهد می‌رسیدیم پدرم آنقدر ما را  از این خیابان به خیابان می برد و قیمت خانه ها را می پرسید تا آنکه مناسب ترین گزینه را انتخاب کند. در هر صورت من همیشه از سفر به مشهد خاطرات بسیار خوبی دارم و اولین کار ما به محض ورود به مشهد، رفتن به زیارت امام رضا علیه السلام  بود. بعد از یادت معمولاً به بازار می رفتیم و چند سوغاتی خریداری می‌کردیم. سوغاتی های که هنوز هم مزه آنها زیر زبانم حس میکنم.  نخودچی و کشمش های خوشمزه، شکلات های پیچی زنجبیلی، زعفران های خوشرنگ و خوشگل و زرشک های ترش ؛ بخشی از خاطرات سفرم به مشهد بودند. اگر در فصل پاییز به مشهد سفر می کردیم، پدرم عادت داشت که برای ما یک لیوان آب انار بگیرد. او می گفت آب انار مشهد چیز دیگری است. به جز بازارگردی و زیارت که بخش عمده‌ای از زمان سفر ما به مشهد را به خود اختصاص می داد، اگر هوا مناسب بود به پارک کوهسنگی می رفتیم من و خواهرم که کوچکتر بودیم دوست داشتیم همیشه به بالاترین نقطه آبشار کوهسنگی برویم و مادرم هم مدام داد میزد مراقب باشید، نیفتید.

هنوز هم که بزرگ شدم، یاد دوست می افتم دوستی که همیشه به من می گفت ما نمی توانیم مسافرت برویم. من و خواهرم هم قرار گذاشته بودیم تا خاطرات سفرمان برای او تعریف کنیم تا  بتواند بر اساس اطلاعاتی که ما به او می‌دهیم انشا بنویسد و نمره خوبی از معلم دریافت کنند. الان سی سال از دوستی ما می گذرد و ما هنوز هم یاد انشای مشهد می‌افتیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.